زیباییشناسی Aesthetic شاخهای از فلسفه است که موضوع آن ماهیت زیبایی و سلیقه می باشد همچنین فلسفه هنر حوزه فلسفه خاص خود را دارد که از زیباییشناسی بیرون میآید. زیباییشناسی قابلیتی است برای درک بهتر ادراکات و همچنین پدیدههای سخت مانند تندیس و پدیدههای نرم مانند موسیقی که باعث تغییر در روحیه و نگرش فرد میشود.
فلسفه هنر از نقد هنر که به تحلیل و ارزیابی آثار خاص هنری میپردازد متمایز است. به عنوان مثال نقد هنری، سخنرانی درمورد تئاتر الیزابت اثر شکسپیر به منظور توضیح برخی شیوههای مورد استفاده در نمایشنامههای این نویسنده است. نقد، ممکن است در درجه اول، تحلیلی باشد. برای نمونه، وقتی که بخش خاصی از شعر، به عناصر آن جدا میشود و معنی آن در رابطه با سایر بخشها و اشعار دیگر توضیح داده میشود.
وظیفه فیلسوف هنر اساسیتر از وظیفه منتقدان هنر است. اظهارات منتقدان، پاسخ به سؤالات مطرحشده توسط فیلسوف هنر است. این منتقد میگوید که یک اثر معین از موسیقی تاثیرگزار است. اما فیلسوف هنری سؤال میکند منظور از این که میگوییم یک اثر هنری اثرگزار است چیست؟ منتقدان در گفتگو و نوشتن درباره هنر، فرض میکنند که با مفاهیم روشنی سروکار دارند، که دستیابی به آنها وظیفه فیلسوف هنر است.
وظیفه فیلسوف هنر، فراهم کردن مبانی مفهومی برای منتقد است. این مبانی شامل موارد زیر است:
بررسی مفاهیم اساسی که زیربنای فعالیت منتقدین است و آنها را قادر می سازد تا به طور واضحتر صحبت کنند و بنویسند.
نتیجه گیری واقعی در مورد هنر، ارزش زیباییشناسی، بیان و سایر مفاهیمی که منتقدین از آن استفاده میکنند.
فیلسوفان هنر توجه خود را بر چه چیزی معطوف میکنند؟
پاسخ “هنر” است. این مفهوم هنر برای هنر است. اما هنر چیست؟ چه چیزی آن را از همهچیز دیگر متمایز میکند؟ نظریه پردازانی که تلاش کردهاند به این سؤال پاسخ دهند، بسیارند، و پاسخ آنها بسیار متفاوت است.